عرصه که تنگ میشود، فاجعه که بر سرمان آوار میشود، عزیزی را که از دست میدهیم، و بر لبهی پرتگاه نومیدی مطلق قرار میگیریم، چگونه و در کجا به جستجوی تسلای خاطر و امید به ادامهی زندگی دست مییازیم؟ در طی اعصار این جستجو چه شکلهایی به خود گرفته است؟
مایکل ایگناتیف در سرشت تسلا تأمل کرده است. نشانمان میدهد که انسانها چگونه بهسوی پیشینیان خود دست یازیدهاند تا امید و توان تابآوری را بازیابند. با پرداختن به زندگی و زمانهی نویسندگان و نقاشان و موسیقیدانان، از کتاب ایوب و مزامیر گرفته تا سیسرون و ال گرکو و گوستاف مالر، از آلبر کامو تا آنا آخماتُوا و پریمو لِوی... بزنگاههایی را بازآفریده که در آنها این مردان و زنان برجسته در طی اعصار شجاعت روبهرو شدن با سرنوشت تلخ و رنجبار خود و عزم کافی برای ادامه دادن را یافته و این امید را از کف ننهادهاند که رنجشان شاید معنایی داشته باشد. نویسنده این داستانها و سرگذشتها را تا به امروز کشانده است و مدعی شده که این سنتهای تسلا، این شیوههای گذشته که از آزمون زمان سربلند بیرون آمدهاند، همچنان میتوانند چراغ راهمان شوند آنگاه که روزگارمان را سخت تیرهوتار و بحرانی و خود را تسلاناپذیر مییابیم.