این کتاب کلاسیک مجموعه هجده درس دورکیم درباره آموزش اخلاق در سال 1902 - 1903 در سوربن است و در پی بنیانگذاری علم اخلاق است که پدیده های زندگی اخلاقی را پدیدهه ای طبیعی یا پدیدهه ای عقلانی می بیند بخش اول این سخنرانیها در باره سه عنصر اخلاق است که انضباط است و دلبستگی به گروه اجتماعی و خودمختاری عنصر اساسی اخلاق انضباط و خویشتنداری است که به انسان امکان میدهد احساسات و امیال خود را مهار کند ورنه این تمایلات تند را بادهای هوسهای کودکانه خواهد بود که اراده انسان را درهم میشکند و مانع رشد شخصیت و آزادی می شود. اما نیاز به انضباط بدان معنا نیست که انضباط متضمن تسلیم کورکورانه و بنده وار است. اعمال قواعد اخلاقی مستلزم تعقل است. جامعه پیوسته در حال تکامل است و لاجرم اخلاق باید به اندازه کافی انعطاف پذیر باشد تا در صورت لزوم به تدریج تغییر کند و این امر مستلزم آن است که اخلاق به گونه ای درونی نشود که فراتر از انتقاد یا تأمل باشد بل انسان در حین همنوایی باید درباره کارهایی که انجام میدهد تأمل کند. بخش دوم کتاب به نحوه آموزش اخلاق به کودکان در دوره ابتدایی میپردازد که مرحله تعیین کننده در شکل گیری شخصیت اخلاقی است در مدرسه باید به دنبال بیان عقلانی اخلاقی بود و قواعد اخلاقی را به طور عقلانی به کودک آموخت چه انسان با وقوف بر دلایل رفتار اخلاقی است که قلباً و با اراده خود و آزادانه آن را میپذیرد و انسان اخلاقی بار می آید.