نمایش بهمثابه رسانهای جهانی، یکی از بهترین و مؤثرترین راهها برای معرفی و استفادهی کاربردی از ادبیات غنی و پربار ایران زمین است. آثار پرارزشی چون «مثنوی»، دریایی است از دانش، منش و آگاهیهایی که در هر عصری برای ایرانیان و چهبسا برای جهانیان میتواند منشأ تحوّلات فکری و درونی باشد، ازاینرو، درک قابلیتهای نمایشی در اینگونه آثار میتواند فرصت مغتنمی برای رویکرد دوباره و اثرگذار به این شاهکارهای ادبی ـ هنری باشد. پرواضح است که تلفیق نمایش و شعر، به دریافتهای نوینی در زمینهی زیباییشناسی و معناشناسی در آثار ادبی منجر میگردد؛ پس با این نگرش میتوان، فنون بلاغت و ابزارهای بیانی را با اسلوب و کاربردی نوین در آثار ادبی جویا شد. با توجّه به گرایش نسل معاصر، به دریافتهای تازه و تحلیل آثار ادبی و هنری با تکیهبر دانش هرمنوتیک، اهمیت و جایگاه اینگونه پژوهشها، بیش از پیش آشکار میگردد. هنر درام و هنر ادبیات در کنار هم، باعث تداوم رابطهی پویای مخاطب و متن در آثار کلاسیک میشوند. آثاری که هویت و اندیشهی پاک ایرانی با آنها پیوندی دیرین دارد؛ بنابراین نگرش دراماتیک به آثار کهن ادبی فرصت آفرینش دوبارهی این آثار با زبان عصر حاضر است.