تازه ترین اثر اصالتفر، مجموعه داستان «به رنگ تار چشم هایش» که شامل دوازده داستان کوتاه است اخیراً به چاپ رسیده است.
در بخشی از داستان «ونگزن» از این کتاب میخوانیم: «هنوز هم تیر میکشد، مثل صدای بچهای که ونگ بزند. شبیه ونگ ونگ گیج صدای دختری که لابهلای درختان جنگلی گم شده باشد و نفهمد چه بلایی سرش آمده است. سردرگم سرت را بالا میآوری که لااقل تکانی بخوری. سرت میخورد به چیزی. نمیدانی چی بالای سرت است که حتی نمیتوانی درست نفس بکشی. میخواهی دستت را زیر سرت بگیری تا مهار کنی گردنت را که انگار آویزان بود به چیزی؛ اما دستهایت بسته بودند. نمیفهمی حتی کجایی که یک دفعه حرکت میکنی. حرکت ماشینی که انگار از کل چالههای شهر میگذشت؛ چالههایی که به گودی چاهی میمانست و تمامی هم نداشتند. دردی که دوباره به پشت سرت هجوم میآورد و خونی که توی مویرگهای سرت مثل ضربان نبض شروع به ونگ ونگ میکند.»