آناهیتا میخواهد بداند چرا در شهری به نام برف، سی و پنج سال است برف نباریده!
آن موجود سرتاپا آبی، سوار بر اسبی از نور سفید در خوابهای او چه میکند؟ آن قصههای قدیمی که آناجان دربارهی پری برف میگفت حقیقت دارد؟
دوستان عجیب آناجان در خانهی سالمندان در مبارزات او برای نجات جنگل شهر چه نقشی داشتهاند؟ و آیا آناهیتا تنها کسی است که میتواند طلسم شهر برف را بشکند؟