آن روزها چشم انداز عناتا پر بود از درختان زیتون و انجیر و مزارع گسترده گندم و عدس خانواده های پرجمعیت در یک اتاق و روی تشک های نازک روی زمین می خوابیدند خانه ها حیاط داشت و زنان کوزه به سر از چشمه ای در آن حوالی آب می آوردند هر جمعه، تشت بزرگی را پر از آب می کردند و در اتاق می گذاشتند و بچه ها در آن حمام می کردند بعد هم با موهای خیس و لباس های تمیز به خط می شدند تا دست پدرشان را به نشانه تشکر ،ببوسند پدرها هم در جواب بوسه ای به پیشانی آن ها می زدند و با گفتن «نعیما» برای بچه ها دعای خیر می کردند. این ها همه بود تا این که اسرائیل عناتا و دیگر نقاط کرانه باختری را در جنگ ۱۹۶۷ تصرف کرد.