برای دش کاندو... هر روز خطرناک است!
هیچ روزی برای دش کاند خستهکننده نیست. روز دوشنبه، قبل از اینکه دش بتواند از برشتوک و نوشیدنی چگوآرا لذت ببرد، ولگردهای دعوایی، کشتیکجکار و گربهی دیو دودم بهش حمله میکنند. باورت میشود؟ همهی اینها قبل از صبحانه! تنور داستان وقتی داغ میشود که دش به مدرسه میرود و در آنجا باید با چند ماجرای تئوری دستوپنجه نرم کند. کسی جام قهرمانی توپ لرزان را دزدیده و گرانترین عطر جهان ناپدید شده است. به نظرت داستان به کجا میرسد؟