آن لکه ی لعنتی مجموعه ای است از پانزده داستان کوتاه که همگی بر لبه ی باریک حق و ناحق پیش می روند و از جدال ازلی ابدی خیر و شر سخن می گویند. سابقه ی سال ها حضور و تجربه ی بکتاش منوچهری در عرصه ی وکالت به داستان های این کتاب جنبه ای مستند بخشیده، اما تخیل و ذهن قصه پرداز نویسنده، آن ها را از روایت های حقوقی صرف جدا کرده و در نهایت قصه هایی جذاب و خواندنی پیش روی مخاطب گذاشته است؛ قصه هایی از مردم همین زمانه با رنگارنگی آرزوها و بیم ها و امیدهایشان.