رمانى که قهرمانش مسئلهدار است در میانه ایدئولوژى و اتوپیا معلق مىماند و، در واقع، ترکیبى است از عاملیت فردى نویسنده و ساختار اجتماعى جهان. این ساختار اجتماعى جلوهاى متنى دارد اما در ترکیب با فردیت مجال بروز مىیابد. حرکت و دیدگاه راوى و شخصیت در پىرنگ، همراه با چشمانداز انواع نویسندگان و خوانندگان در گسترهٔ ایدئولوژى (همراستا با وضع موجود) و اتوپیا (ناهمراستا با وضع موجود)، قالب رمانى را برمىسازد.
خوانش دو رمان چشمهایش و دختر رعیت، که هر دو در یک سال و به دست نویسندگانى با دیدگاههاى سیاسى نسبتاً مشابه نوشته شدهاند، آزمونى براى نظرورزى دربارهٔ شکل رمان است و بدین منظور درونمایههاى اجتماعى، سیاسى، فرهنگى و اقتصادى آنها در قالبهاى متکثرى از روایتشناسى، جامعهشناسى و شکل خاصى از نظریهٔ دریافت مطالعه مىشود.