فکر کنم ماشین تحریر حرف زد!... بله درست است، این کتاب از زبان ماشین تحریری به نام اُلیوِتی است و داستان خانوادهای را تعریف میکند که سالهاست از روزهای خوش و شیرین گذشته فاصله گرفتهاند؛ ماشین تحریر دیگر بلااستفاده شده و خانواده صمیمت سابق خود را از دست داده است. در چنین فضایی، مادر خانواده هم ناپدید میشود و اوضاع کاملاً بههم میریزد. تک تک کلماتی که مادر خانواده پیش از ناپدید شدنش تایپ کرده بود، در دل اُلیوِتی محفوظ مانده است. حالا، ارنستِ دوازده ساله و گوشهگیر، باید از کلمات ماشین تحریر به سرنخهایی برسد که به کمک آنها مادرش را پیدا کند. آلی میلینگتون، اولین اثرش را واقعاً با یک ماشین تحریر عتیقه نوشته و قلمش در عین سادگی پُر از بازیهای کلامی و نشانههای عشق نویسنده به زبان است. بعد از خواندن این کتاب، دفعهی بعد که مشغول تایپ کردن هستید، یک جور دیگر به کلماتی که روی صفحه یا کاغذ شکل میگیرند، نگاه میکنید. حتی میتوانید صدای کیبوردی را که زیر دستهایتان است، بشنوید؛ درست مثل اُلیوِتی!