نوشتن داستان درباره ی افراد یک شهر کار ساده و آسانی نیست و نیاز به بررسی و شناسایی جنبه های مختلف کالبدی و اجتماعی اقتصادی شهر و شهرنشینی و به دنبال آن آسیب شناسی هر یک از موضوعات مرتبط با آن دارد. از آنجا که رابطه ای لازم و ملزومی و به عبارتی تعیین روابط علت و معلولی میان بستر خواستگاه و جایگاه عناصر یک شهر موجود و برقرار است میتوان خلق و خو و روابط افراد را ناشی از محتوا یا همان بستر شهر دانست. من چند داستان درباره ی حوادث و اتفاقاتی که در شهر افتاده نوشته ام و قصدم این بود که سیر حوادث را در زمانهای مختلف بررسی نمایم و در این مجموعه تلاش کردم نگاهی نیز به شهر به عنوان شخصیت داشته باشم چرا که شهر را در جایی از داستان میتوان به عنوان یک شخصیت مطرح و چگونه زیستنش را نشان داد که چه تاریخی داشته و دارد و چگونه با اتفاقات و حوادث تعامل کرده و کنار می آید. رخ نمای شهر هم نقشهایی در جای جای داستان به عهده دارد؛ از جمله مناظر خیابان بازار پارک و مکانهای مهم که بخش عمده ای از داستان را به خود اختصاص داده اند و همین امر باعث تغییر در حال و هوای داستان میشود.