زمانی امپراتوری عثمانی از عظمت و شکوه بیمانندی برخوردار بود. قلمرو آن، از یک طرف، از دروازههای وین تا یمن و عدن و، از طرف دیگر، از ایران تا شهر اوران در غرب الجزایر وسعت داشت. این امپراتوری به بهای جنگهایی خونین حاصل شده بود؛ همینطور، در طول فرمانروایی خود، جنگهای زیادی با مسیحیان در قارهی اروپا و نیز کشورهای همسایه، ازجمله ایران، داشت. اهمیت این امپراتوری ما را بر آن میدارد تا بدانیم در آنجا چه میگذشته است. فرمانروایان شاخ زرین پاسخی است به این کنجکاوی، و سرگذشت سلاطین عثمانی است در پنج قرن گذشته؛ دراینمیان، نوئل باربر، نویسندهی کتاب، ضمن برشمردن حوادث و جریانات تاریخی، ما را با دنیای افسانهمانند زندگی سلاطین و اوضاع اجتماعی-سیاسی آن روزگار آشنا میسازد، دنیایی که، در عین واقعیبودن، بیشباهت به داستانهای هزارویک شب نیست، و نویسنده توانسته است با توصیف اوضاع آن زمان تصویری زیبا و زنده از آن دوره را به نمایش گذارد، آنچنان که خواننده هنگام خواندن کتاب خود را در دنیای خیرهکنندهی یک امپراتوری قرونوسطایی احساس میکند. قسطنطنیه مرکز این حکومت بود، شهری دلانگیز که برروی هفتتپه بین بُغازِ بُسفور و دریای مرمره و خلیج شاخ زرین قرار داشت. قلب این شهر سرای سلطان بود که قلب امپراتوری نیز محسوب میشد. در دنیای دربستهی سرای سلطان بود که طی تشریفات و آدابورسومی خاصِ «عثمانی» اداره میشد. در آنجا کنیزان، خواجهسرایان، دولتمردان و... چه میکردند؟ چگونه «عثمانی» انحطاط در پیش گرفت و در نهایت نابود شد؟ جنبشهای اخیر ترکیه به چهسان صورت گرفتند؟ اینها دیگر پرسشهایی است که در این کتاب بدانها پاسخ گفته میشود.