گریس دختری است که هیچکس او را نمیخواهد، همهی بچههای یتیمخانه سرپرست پیدا میکنند بهجز او. حتی جادوگریاش هم مثل همهی کارهایش افتضاح است.
گریس تصمیم میگیرد همراه کلاغش از یتیمخانه فرار کند و زندگی تازهای بسازد، و در راه تصمیم جدیدش سر از خانهی ساحرهای کارکشته درمیآورد. جادوگر پیشنهاد گریس را قبول میکند: درصورتیکه گریس بتواند صدتا و نصفی از طلسمهای کتاب جادوی ساحره را یاد بگیرد، به کارآموزی ساحره درمیآید در غیر اینصورت ساحره جادویش را خواهد گرفت.
در میان این ماجراها گریس دوستهای تازهای پیدا میکند که یکی از آنها یک پری است که در دنیاهای مختلف جابهجا میشود و با کمک آنها سعی دارد به هدفش برسد. گریس کمکم به رازهای قدیمی ساحره نیز پی میبرد و همین ماجراهای مختلف باعث گسترش دوستیها و تغییر زندگی هردوی آنها میشود.
داستان صد طلسم و نصفی تا ساحرگی و خصوصا شخصیت گریس یادآور آنه شرلی است که در فضایی جادویی و فانتزی از نو خلق شده است. نکتهی دیگر طنازی و لحن شیرین روایت داستان است؛ اتفاقاتی جادویی که باعث ایجاد فضایی طنزآلود و خندهدار در داستان میشود.