اگر هلن نمایشنامهای «دربارۀ» چیزی باشد، دربارۀ پیامدهای امکانْ دادن به ظاهر و نمود است برای غلبه بر واقعیت و بود، و نیز خوشیها و لذتهای ناشی از وهم. جهان این نمایشنامه، جهانی است تراژیک که غرق در سفاهتها و ددمنشیهای ستیز بیمعنا، رنج بردنهای غیرضروری و کشتار ظالمانه است. درون آن «چیزی شبیه کمدی دخیل است»، که حکایت از تجدید حیات و زایش دوبارۀ امید دارد. به تعبیر بینظیر زونتز، که بسیار هم آن را نقلِقول کردهاند، هلن «رقصی اثیری بر فراز دوزخ است.»
بخشی از پیگفتار کتاب