از کنار هفت چنار پیر که خیلی پیرتر از آدمی بود که به دیدنش می رفتم گذشتم و با حسرت دستی بر آن کشیدم سرم را بالا گرفتم شاخه هایش برخلاف گذشته که چتر بزرگی بین آسمان و زمین گسترده بودند حالا محصور در میان ساختمان های بلند اطراف عکسشان را در شیشه های پنجره ها غمگنانه نگاه می کردند.