لوسیا کتادو پادوی آشپزخانهی خانهی محقر نجیبزادهای نانجیب است. او با استفادهی مخفیانه از جادویش، وظایف سخت و زندگی محنتبارش در جایگاه تنها ندیمه و کلفت خانه را کمی بر خود سادهتر میکند. بانوی خانه که پی به استعداد مخفی دخترک پادو برده، دسیسهای میچیند تا از موهبت لوسیا در راستای ترفیع منزلت اجتماعی خود بهره ببرد. لوسیا فرصت را مغتنم شمرده و بیآنکه بداند، خود را به ورطهای که جولانگاه غیببینان، کیمیاگران، قدیسان و ایجازآفرینان است، پرت میکند. جایی که در آن مرز میان جادو، علم و شیادی قابلتشخیص نیست. درحالیکه ترس از دستگیری همواره پابهپایش پیش میآید، لوسیا تمام ذکاوت خود را به کار میبندد تا در این عرصهی خطرناک زنده بماند. حتی اگر برای زندهماندن نیازمند دریافت کمک از انیسی جاودان و مرموز باشد که رازهای نهفته در سینهاش احتمالا از رازهای سربهمهر لوسیا نیز خطرناکترند...