در سرزمینی که سحروجادو ممنوع است، با شاهدختی آشنا میشویم که مخفیانه جادو میکند. شاهدخت به ازدواج پسر لرد ایالتی دور در میآید و زندگیاش دگرگون میشود؛ بهاجبار خانوادهی سلطنتی و سرزمین عزیزش را ترک میکند و در حین این سفر، با عدهای خلافکار آشنا میشود که هرکدام گذشتهای تاریک و البته توانمندیهای منحصربهفردی دارند. شاهدخت با آنها پا به سفری خطرناک میگذارد تا پیشگویی باستانی را محقق کرده و خطری را که روی سرش سایه افکنده دور کند.
شش درنای سرخ رمانی فانتزی به قلم الیزابت لیم است که اساطیر خاور دور و افسانههای غرب وحشی را در بستر سرزمینی که سحروجادو در آن ممنوع است به هم میدوزد. قلم نویسنده جذاب و روان است و بهراحتی خواننده را به دل فرهنگ و زندگی آدمهای داستان میبرد. ضرباهنگ داستان هم متناسب است و با تعلیقهای فراوانش خواننده را تا آخرین صفحه، کنجکاو نگه میدارد، اما شاید مهمترین ویژگی این کتاب ورود و کاوش نویسنده در مفاهیمی مثل هویت و فداکاری و عشق باشد. سفر شاهدخت داستان سفریست برای خودشناسی و آشنایی با عقبهی جادوییاش؛ مسیری که به اعتماد، وفاداری و حمایت میرسد؛ به شجاعت، تابآوری و پیروزی خیر علیه شر.