از آنجا که دخترِ جوانِ ایرانی، مادرش را در زلزله بم از دست داده، پیوند عمیق قلبی بین او و مادر خانواده فلسطینی بنام طوبی برقرار میشود. و این رابطه به خواننده این فرصت را میدهد تا با فرهنگ غنی، آداب و رسوم، جنگ و اوارگی، غم و امید و در نهایت رنجهای مردم فلسطین آشنا گردد. این کتاب به تمام علاقمندان به ادبیات پایداری و مقاومت پیشنهاد میشود.
بخشی از متن کتاب: این نوشتهها را کسی نمیخواند؛ هیچکس، حتی ستاره. برای همین میشود بنویسم که دوست داشتم خاموش کردن آتش طول بکشد، ماشین آتش نشانی دیرتر برسد.سهیل، سلامت از آتش بیرون بیاید ولی دیرتر بیاید. دوست داشتم دستِ مادر ریحان، همین طور رویِ شکمم را نوازش کند و لبهایش همین طور آرام و پیوسته زیر گوشم قرآن بخواند. تا امروز هیچکس برای سلامتی من و بچهام قرآن نخوانده بود؛ یعنی من یادم نمیآمد که خوانده باشد. وقتی دستش را میکشید روی شکمم، حس عجیبی داشتم.