آنچه جادو به نظر میرسد، فقط بخشی از زندگی است که هنوز درک نکردهایم...
زندگی ناممکن داستان سفر شگفتانگیز گریس وینترز، معلم ریاضی هفتادودوسالهی انگلیسی، به ایبیزاست، پس از آنکه خانهای در آنجا از یکی از همکاران قدیمیاش به ارث میبرد. او با بلیتی یکطرفه به ایبیزا میرود و در آنجا با لا پرسِنسیا روبهرو میشود و پس از آن، موهبتهای پنهان او شکوفا میشوند و با استفاده از این تواناییهای جدید، با دوستانی همراه میشود تا در برابر تخریب محیط زیست بایستد.
گریس در ابتدا نمیخواهد این موهبتها را باور کند و همهی اینها را حقهی فردی به نام آلبرتو میداند؛ شخصی که او را قاتل یا عامل مرگ دوستش میداند؛ اما در نهایت از زبان او چنین میخوانیم:
در نوشتهام چیزهای زیادی را توصیف کردهام که به ما یاد دادهاند باور کنیم خیالی و حتی غیرممکناند. قدرتهای پارانرمال. نیروهای محافظ زیر اقیانوس. من همهی اینها را تجربه کردهام ولی شگفتانگیزبودن یا مسخرهبودن هیچکدام از آنها، در مقایسه با چیزهایی که از قبل اینجا بودهاند، کمتر یا بیشتر نیست.
مت هیگ، نویسندهی زندگی ناممکن، روزنامهنگار و نویسندهی کتابهای داستانی و غیرداستانی است که برای بزرگسالان و کودکان مینویسد. داستانهای او بیشتر به سبک ادبیات گمانهزن است و آثار او به بیش از چهل زبان ترجمه شدهاند..