رمان هایدی، نوشتهی یوهانا اشپیری، نویسندهی سرشناسِ سوئیسی، در ستایش قدرت طبیعت است و از ارتباط عمیق آن با انسان میگوید. رابطهها و ماجراهای داستانی در دل کوهستان اتفاق میافتند. طبیعت هم مکان وقوع داستان و هم منبع الهام و پناه قهرمان آن است؛ دخترکی که شادی و زندگی در کوهستان منتظر اوست و هویت خویش را در تعامل با طبیعت پیدا میکند؛ سرشار از امیدواری و زیبایی. کتاب دربارهی دخترکی است به نام هایدی که مادر و پدر ندارد و با خالهاش زندگی میکند. یک روز خاله تصمیم میگیرد هایدی را پیش پدربزرگش در کوهستان بفرستد، پدربزرگی سرد و بداخلاق که هیچ نمیداند با کودکان باید چطور رفتار کند. پس از ماجراهایی، هایدی را پیش خانوادهای ثروتمند در شهر میفرستند که مونس و همراه دختر خانواده، کلارا، باشد، که همیشه بیمار است و روی صندلی چرخدار مینشیند. تضادهای زندگی شهری و زندگی سرخوشانهی هایدی در کوهستان او را تا آستانهی افسردگی میکشاند. البته ماجرا اینطور نمیماند: هایدی و کلارا به کوهستان پیش پدربزرگ میروند و ماجراهایی که آنجا برایشان رخ میدهد، در کنار درونمایههای انسانی کتاب، باعث شده هایدی به
اثری ماندگار در ادبیات کلاسیک کودکان و نوجوانانِ جهان تبدیل شود.
هایدی از نمونههای بینظیر سفر روایی در ادبیات کودک و نوجوان است. قهرمان داستان سفر را بهشکل بیرونی و درونی تجربه میکند و مخاطب با تحول شخصیتی او همراه میشود؛ هایدی به بلوغ عاطفی میرسد، یاد میگیرد چگونه با دیگران همدلی کند و به دخترکی دوستداشتنی تبدیل میشود.