حدود یک قرن پیش از وقایع رمان «بازی تاجوتخت»، دو قهرمان که هیچ شباهتی با هم ندارند، در وستروس پرسه میزنند...
در دورانی که خاندان تارگرین هنوز تخت آهنین را در اختیار دارند و خاطرهی آخرین اژدها هنوز از یاد زندگان محو نشده، شوالیهی سرگردانِ سادهلوح اما دلیری به نام سِر دانکن بلندقامت، درحالیکه یک سروگردن از تمام حریفانش بلندتر است، در مقابلشان ایستادگی میکند.
ملازم ریزنقشش، پسری به نام اِگ، او را همراهی میکند، اما هویت این پسربچه باید مخفی بماند، چون در آینده قرار است جایگاه ویژهای در وستروس پیدا کند.
اگرچه دانک و اِگ تناسبی با هم ندارند، اما سرنوشتی عجیب در انتظار آنهاست.