خانم بازیگر، داستان مردی است 40 ساله که در تنهایی خود غرق شده و از عالم و آدم بریده است. یک روز بعد از تماشای یک فیلم احساس میکند که به بازیگر زن فیلم علاقهمند شده است. علاقهای که صرفا به علّت زیبایی این بازیگر نیست گویی چیزی فراتر از یک حس او را درگیر کرده است. وقتی بهخودش میآید میبیند ساعتهاست که بین نوشتههای خانم بازیگر در فضای مجازی غرق شده است. این علاقه روزبهروز در دل مرد پررنگتر میشود تا اینکه بعد از سالها خانهنشینی یک شب از خانه بیرون میزند تا به دیدن اجرای تئاتر خانم بازیگر برود. او به تماشای این اجرا میرود و ...
داستان خانم بازیگر، در واقع قرار گرفتن یک مرد در یک موقعیت دراماتیک را به تصویر میکشد که از یک طرف میداند خودش یک مخاطب است و دختری که به او دل بسته است یک بازیگر بسیار مشهور و از طرف دیگر با علم به این موقعیت، چنان روحش درگیر خانم بازیگر شده که ادامهی زندگی بدون او را نمیتواند تحمّل کند یا بهقول خودش جرات اینکه بیخیال عشقش به خانم بازیگر شود را ندارد پس پا در راهی میگذارد که فراز و نشیبهای زیادی در انتظارش به صف ایستادهاند.