بعضی وقتها حال آدم خوب نیست؛ غصه دارد. اینطور موقعها بغلکردن خیلی خوب است. آدم دوست دارد کسی از راه برسد و محکم بغلش کند، اما همه اینجور فکر نمیکنند. بعضیها فقط دلشان بغل فردی را میخواهد که دوستش دارند و بعضیهای دیگر موقع بغل معذب میشوند و خودشان را جمع میکنند. این اصلا چیز بدی نیست. آدمها باهم فرق میکنند. چیزی که باید یاد بگیریم این است که حواسمان باشد چه کسی بغل دوست دارد و چه کسی ندارد. اگر خودمان در گروه دوم هستیم، باید محترمانه فرد مقابلمان را متوجه این موضوع کنیم. دخترک این قصه تا میبیند حال گربهاش خوب نیست از او میپرسد دلش بغل میخواهد یا نه، و با شنیدن جواب مثبت او را در آغوش میکشد. حیوانات دیگر با دیدن این صحنه، برای بغلکردن صف میکشند؛ از خرس گرفته تا جوجهتیغی و سمور؛ حتی اژدها... و اینطور میشود که همهچیز به هم میریزد...