فرانک و جو با دوستانشان به جزیرهی کابین میروند تا تعطیلات را در ملک آقای جفرسون سپری کنند. آقای جفرسون ملکش را برای قدردانی از زحمات برادرها در اختیار آن دو گذاشته. شخصی به نام هنلی با اصرار سعی دارد آقای جفرسون را وادار به فروش ملک کند. فرانک و جو بعدا کشف میکنند که هنلی در این ملک دنبال یک کلکسیون مدال میگردد؛ کلکسیونی که همزمان با ناپدید شدن نوهی آقای جفرسون ظاهرا به سرقت رفته است.