پس از پیروزی اسکندر مقدونی بر سپاهیان هخامنشی و قتل داریوش سوم، فصل نوینی در تاریخ ایران گشوده شد که نتیجه آن استیلای مقدونیها و یونانیها بر ایران در مدتی نزدیک به دو قرن بود. اسکندر کوشید تا به حکومت جدید خود در نگاه مردم ایران صورت قطعی و پایدار و شکل قانونی بدهد. پیروزیهای او فقط با انتقال مداوم قوا از اروپا به ایران ممکن بود عملی گردد و از آن گذشته، در سرزمینهای تسخیر شده، میبایست نیروی نظامی بزرگی مستقر میکرد. اسکندر برای این که به نتایجعملیات و اقدامهای خود استحکام و دوام بخشد، شبکه عظیمی از شهرهای تازه تأسیس پدید آورد که قوای نظامی مقدونی ویونانی در آنها مستقر گردیدند. بدین ترتیب بیش از هفتاد شهر جدید به فرمان او پایهگذاری شد. پس از مرگ اسکندر، سردارانش قلمرو او را میان خود تقسیم کردند. ایران نصیب یکی از سرداران اسکندر به نام سلوکوس شد. آنان در اصل ریشه یونانی داشتند و در نتیجه تصرفات اسکندر توانستند بر ایران و مناطق نزدیک به آن حکومت کنند. مهمترین عاملی که نشان میدهد هیچگاه این خاندان نمیتوانست در ایران دوام داشته باشد، مغایرتهای فرهنگی میان آنها و مردمان پارس بود. رفتار، عقاید، نحوه زندگی و تفکرات سلوکیان همگی ریشه در فرهنگ یونانی داشتند. این عقاید در برابر سبک زندگی و تفکرات مردمان پارس محکوم به شکست و نابودی بود. بنابراین ایرانیان سلوکیان را بیگانه میشمردند و به شکلهای مختلف با آنان مخالفت و مبارزه میکردند. در نهایت از سلوکیان آثار باستانی بسیاری به جای مانده است. از مهمترین آنها میتوان شهر آیخانم را نام برد که در زمان آنان ساخته شده است. کتیبه شوش، لوح نهاوند و پیکره هرکول از جمله دیگر آثار باستانی شناخته شده از دوران حکومت سلوکیان هستند.