در این کتاب شاعر جوان اهل السالوادور داستان پرکشش و آکنده از فرازونشیب زندگی واقعی خود را در سفر قاچاقی از وطنش به آمریکا روایت کرده است؛ روایتی جذاب از احساسات انسانی و همنشینی دمبهدم ترس و امید در پیش چشم خواننده. سفر قهرمان واقعی داستان در این مسافرت پنجهزار کیلومتری از دهکدهی کوچکی در السالوادور آغاز میشود و از کشورهای گواتمالا و مکزیک میگذرد و به مرزهای آمریکا میرسد. او که آغوش گرم مادربزرگ و پدربزرگ و خالهاش را ترک کرده، حالا باید با هراس از پلیس مرزی آمریکا سر کند و تنها امیدش رسیدن به مادری باشد که چهار سال پیش او را ترک کرده است و نیز پدری که حتی عکسهایش هم برای او آشنا نیست. شاهکاری تمام که وقتی میخواندمش، قلبم در سینه به در و دیوار میکوبید. اما استروب خاطرهای تکاندهنده، ماجراهایی که اشک همدردی و خشم را به چهرهام دواند.