سرکار خانخانان فرمود فردا باید برویم در عمارت چهل ستون و اعیان و اشراف شهر را هم اخبار نماییم در ملاءعام فرمایش اولیای دولت قاهره را به مردم برسانی که مردم آسوده شده از این تیر و تفنگ انداختن دست بردارند و این ولایت آرامی بگیرد…
میرزا تقی خان به اسعد پاشا و قاضی گفت دیگر این چه خیال تازهای است که نمودهاید. اگر حالا جبرئیل نازل شود که لباس عثمانی بپوشید و به این لباس شما را به بهشت میبرم، این ننگ را برای دولت علّیه نمیپسندم و از آن بهشت میگذرم…
پس از وصول بیمحابا و درنگ، جنگ درانداختیم و از طرفین کشش و کوشش بسیار شد تا از میامن اقبال سلطانی آنها را شکستیم و با فتح و فیروزی رو به اردو مراجعت کردیم…