«اول خیابون قنات» اولین نوولایی است که به قلم محمد چرمشیر منتشر میشود. این داستان که بهظاهر تکگویی بیپایان یک راوی است، از زبان چند ده شخصیت متفاوت و به شیوهای غریب بازگفته میشود. داستان هر لحظه در خاطر کسی و از منظر شخصیتی طرح میشود. انگار ارواحی بالای سر شهری در حال یچپچ زیر گوش همدیگر هستند و قصه زندگی آدمهای روی زمین را به اطلاع هم میرسانند و در این بین گاه واقعهای را تغییر میدهند یا رخدادی را کم و زیاد میکنند یا حتی اصل حادثهای را زیر سوال میبرند. «اول خیابون قنات» داستانی است که کسی برای دیگری تعریف کرده و او هم برای بعدی، و همینطور گشته و گشته تا حالا که تمام شهر از آن خبر دارند. اما اگر از یکیشان بپرسی قضیه چیست، یا نمیداند یا خودش را به ندانستن میزند. «اول خیابون قنات» جهانی آبستن خبر و کلمه و رخداد و اطلاعات است که سالها از موعد وضعحملش گذشته است. انگار که جنین در شکم داستان پیری کهنسال شده و آگاه از همه چیز، اما چون هنوز به دنیا نیامده سخن گفتن نمیداند. تنها میتواند شنیدههایش را پشتسرهم قطار کند و امیدوار باشد تا خوانندهای بینا، در قامت قابلهای کاردان یا خوابگزاری قابل، رویایش را که «حادث شدن» است تعبیر کند و او ر به دنیا بیاورد.