دربارۀ کتاب قصه های تصویری از زندگی شمس تبریزی 1 (سوار اسب دریا)
خواهر و برادری نداشت تا با آنها بازی کند "محمد" با بچه های کوچه هم دوست نمیشد خیلی وقتها از نردبان گوشه ی حیاط به پشت بام میرفت دوست داشت به ابرهای آسمان نگاه کند و صدای وزش باد را بشنود...