این کتاب به زندگی «عایده سرور» مادر شهید «علی اسماعیل» از اعضای حزبالله لبنان میپردازد و زندگی او را از کودکی تا شهادت فرزند هفده سالهاش برای مخاطب روایت میکند. عایده از اهالی لبنان، از کودکی علاقه زیادی به حجاب و انجام فعالیتهای دینی داشت. او با وجود مخالفتهای شدید مادرش چادر سر میکند و با داشتن زمینههای مذهبی به حزبالله میپیوندد.
عایده با یکی از اعضای حزبالله ازدواج میکند. او صاحب سه فرزند میشود که یکی از آنها در هفده سالگی به شهود و کراماتی عجیبی دست پیدا میکند و به شهادت میرسد. یکی از کرامات شهید علی اسماعیل که رضوینیا در مقدمه به آن اشاره کرده، رایحه خوشی است که بعد از تیر خوردن علی در قله شمالی از خون او اطراف را پر میکند.