بعضی صداها به همه میرسد، صداهایی که از گردنهای کلفت درآمده باشد ولی صداهایی هستند که به گوش حتی صاحبانشان هم نمیرسد. روایت «گاف» دردنگاری مردمانی است که صدای بلندی ندارند.
ارغوان و ایمان زوج معلمی هستند که زندگی عادی دارند، از قضا تصمیم میگیرند به یک گروه جهادی برای کمک به اقشار محروم جامعه بپیوندند. در سیر این بازدید از خانوادههای آسیب دیده، زندگی آنان نیز دستخوش تغییر میشود.
این اثر با پرداختی جسورانه روایتگر زندگی اقشار فرودست جامعه است و به مسائلی از جمله: اعتیاد، آسیبهای جسمی و روانی، کودک همسری و همچنین به پیامدهای شکاف طبقاتی و رنج حاصل از آن که قشر محروم جامعه با آن دست به گریبانند اشاره دارد.