حالا شما ای خواننده جوانبخت، آزادی هر آنگونه که میخواهی شعر را بنامی و بخوانی نخوانی و به آن باز برسی نرسی و شاید هم لذتی ببری نبری و در اندیشهای فروبروی یا نروی. شاعر کارهای نیست دیگر. شاعر میشود نه پدیدآورنده، بلکه خوانندهای میشود در کنار خوانندگان که دارد این سیاهیهای بر سفیدی تنش نقش بسته را میخواند؛ شاید خواندنش بیر زد؛ ولی شاعر خیلی دلش میخواهد با جهانش آشنا یا ناآشنا شوید.