«خدا انسان رو از گِل آفرید. ولی بعدش اون گِل توی آتیش پخته شد. واسه همین هم کم آدمی پیدا میشه که بتونه خودش رو رام کنه. تصور کن اون چهجور موجودیه که سایهش آتیشه! ایکاش یه آدمی میتونست اون رو هم رام کنه. تو عاشق اسبی. حتی میتونی توسنترینشون رو زین کنی. من هم عزمم رو جزم کردهم که تاریکی رو زین کنم!» سنگ آرزو نمایشنامهای در سه پرده با پانزده شخصیت است که وقایع آن در قرن هجدهم میلادی رخ میدهد و ماجرای آن برداشتی آزاد از زندگی لفتور، جادوگری خیالی در افسانههای ایسلندی است؛ او پس از جنبش دیرپیرایی در مقر اسقف هولار میزیست.