آیلا در یک جزیرهی گرمسیری زیبا زندگی میکند که دورتادورش با صخرههای مرجانی احاطه شده است . او هر روز همراه مادرش که زیستشناس دریایی است، به دریا میرود. روزی از روزها آنها متوجه میشوند که ماهیها غیبشان زده و رنگ مرجانها پریده است. یعنی برای نجات مرجانها خیلی دیر شده است؟