سه سال است که فرانک هیچ خبری از دخترش ندارد بعد از سه سال دعوتنامه عروسی دخترش به دستش می رسد این عروسی قرار است در عمارتی دورافتاده و باشکوه برگزار شود.
دخترش قرار است با خانوادهای مرموز و ثروتمند وصلت کند. ولی هیچ چیز در این عروسی آنطور که باید پیش نمی رود زنی محلی ناپدید می شود و فرانک مجبور می شود برای نجات دخترش پرده از اسراری بردارد که لرزه بر اندامش می اندازند.
اما یک چیز از همان اول مثل روز برایش روشن است قرار نیست هیچ کس در این عروسی خوشبخت شود.