رؤیت سعیده سومین جلد از مجموعۀ «به روایت هیوبرت دریفوس» است که در آن زانیار ابراهیمی شرح دریفوس بر کمدی الهی را روایت میکند.
دریفوس به تبع هایدگر آثار هنری را به دو دسته تقسیم میکند: آنها که شعر زمانۀ عسرتاند و آنها که فرهنگی را گرد خود به درخشیدن وامیدارند و به معنای دقیق کلمه اثر هنریاند. در دو جلد قبل (مرا اسماعیل صدا کن و دلدادۀ زمین) به دو اثر هنری در معنای نخست پرداخته شد. دریفوس با ارجاع به هایدگر که هولدرلین را شاعر زمانۀ عسرت آلمان خوانده بود، صراحتاً موبیدیک را شعر زمانۀ عسرت آمریکا میخواند؛ به همین منوال میتوان برادران کارامازوف را شعر زمانۀ عسرت روسیه دانست. اما کمدی الهی دانته دقیقاً در مقابل این دو اثر قرار دارد، چرا که منسجمترین بیانِ ورود به آنتوتئولوژی در قرون وسطی است و به همین دلیل دریفوس آن را در زمرۀ آثار هنری قرار میدهد، نه اشعار زمانۀ عسرت.
در یک جمعبندی کوتاه میتوان گفت که اگر شعرهای زمانۀ عسرت، راه خروج را نشان میدهند، آثار هنری دروازۀ ورود به یک فرهنگ و یک شیوۀ خاص از بودناند. نمونهای از همین آراستن در باب خود کمدی الهی رخ میدهد. دانته اثر خود را در ابتدا صرفاً کمدی نامیده بود، اما پس از گذشت سه قرن، اجتماعِ زندهای که حول آن اثر میزیستند، قداستی به آن بخشیدند که در کلمۀ الهی متجلی شد.
دریفوس شرحش را از ظهور مسیح در مقام خدای شاغل به بازپیکربندی و حواریون و رسولان در تقلای مفصلبندی عرضه میکند. او از مسیح و چگونگی گذار از یهودیت به مسیحیت شروع میکند، به یوحنا و پولس میرسد، در مسیر خود به آگوستینِ افلاطونیمآب برمیجهد، سپس از رخداد ترجمۀ آثار ارسطو از عربی به لاتین نام میبرد و مسیر شرحش را با مهمترین مفصلبندیهای فلسفی و ادبیِ مسیحیتِ ارسطومآب (جامع الهیات و کمدی الهی) پایان میدهد.