وقتی آلبوم نینوای حسین علیزاده منتشر شد، عدهی بیشماری فارغ از انگیزههای سازندهاش آن را به ماجرای کربلا گره زدند. نینوا در واقع صرفا خاطرات شخصی علیزاده به زبان موسیقی بود، ولی ازآنجاکه خیال حدومرز نمیشناسد او این آزادی را برای شنوندهی آلبومش قائل شد تا برداشت خودش را کند. اغلب هنرمندان و نویسندگانی هم که گوشهی چشمی به ماجرای کربلا داشتهاند در همین مسیر بودهاند؛ تاریخ را از چشم خود دیدهاند و در نهایت قصهی خود را ساختهاند. اما نقد ادبی که حالا کموبیش برای خودش در قفسههای کتابفروشیها بخش مستقلی دستوپا کرده به عاشورا چطور نگاه میکند؟ این همان کاری است که امیر خداوردی در صید مرغ سنگخوار کرده است: بازخوانی واقعهای مذهبی و حتی قدسی. او سعی میکند با استفاده از ابزارهای نقد ادبی به این دو پرسش پاسخ دهد که چرا و چطور انسان مؤمن در جهانی که در دست خداست به عاقبتی دردناک گرفتار میشود؟