کتاب «فراغت» اثر جان فیچ و مکس فرنزل، نوشتاریست ژرفنگرانه در ستایش فراغتِ اندیشیده و استراحتِ آگاهانه. این کتاب، با نثری روان اما تأملبرانگیز، به مخاطب خود میآموزد که چگونه در جهانی پرشتاب، نه با شتاب بیشتر، بلکه با ایستادنِ خردمندانه میتوان پیش رفت. نویسندگان با الهام از تجربههای تاریخی، پژوهشهای روانشناختی و روایتهای شخصی، «فراغت» را نه امری جانبی، که اصلی بنیادین در زیست انسانی معرفی میکنند. آنها «اخلاق فراغت» را همچون «اخلاق کار» ضروری میدانند و استدلال میکنند که ذهنِ خلاق، تنها در بستر آسودگی و سکوت، مجال بالندگی مییابد. کتاب، خواننده را به بازاندیشی دربارهی رابطهی خود با زمان، بهرهوری، و موفقیت دعوت میکند. از سکوتِ صبحگاهی تا پیادهروی بیهدف، از خاموشکردن اعلانها تا مراقبه، «فراغت» راههایی عملی پیشنهاد میدهد تا فراغت، از حالتی انفعالی به کنشی سازنده بدل گردد. در عصری که کار بیوقفه ستوده میشود، این کتاب همچون زنگ هشدار است؛ ندایی که میگوید: آسودن، گریز از کار نیست، بازگشت به انسانیت است. «فراغت» راهیست برای بازگشودن درهای معنا، خلاقیت و زندگی اصیل در روزگاری که اغلب، از خود دور میافتیم.