سارتر نمایشنامهی تکپردهای محبس (Huis Clos) را در 1943، یعنی اوج دوران اشغال فرانسه از جانب نازیها نگاشت، هرچند پس از جنگ به انتشار رسید و بهسرعت به یکی از اثرگذارترین نمایشنامههای دوران تبدیل شد. برای ملتی که بهتازگی از رنج و تحقیر اشغال نازیها رهایی یافته بود و همچنان از فروکوفتگی غرور ملی، ورشکستگی اخلاقیِ برآمده از سرکردن با سلطه و سرکوب، و وجدانِ گرانبارش سرخورده بود، مضامین این اثر زنده و گیرا مینمود، هرچند چنانکه نشان خواهیم داد، این درونمایههای کلیدیْ امروزه نیز، حتی به تعبیری ژرفتر از آن دوران، همچنان طنینافکنند. از میان نُه نمایشنامهی سارتر، محبس اهمیتی کانونی دارد؛ هم ازاینرو که انگارههای فلسفی مسلط بر دوران پس از جنگ جهانی دوم را در قالبی روایی به نمایش میگذارد، و هم از آن جهت که گونهای نوین از درام را صورتبندی میکند که تأثیری ژرف بر تئاتر نیمهی دوم قرن بیستم نهاده است.