
تنها قصه نبود
برخاستنم در حضور تو
به درختی میمانم
که در اعتراف ریشه هایش سبز میخندد
و من گره از قیطان لبهای تو گشوده ام و چنان در بهشت چشمان تو آرمیده ام
که بی شک
حرف فاصله بی معنا میشود
تو واقعیت گل را میبینی
و من تنها حقیقت رویش را تجربه میکنم
تمامی اعتمادم به آفتاب بودن توست.