تو و شهر آدم برفیا خورشید غریبه ی همه س دشمن جون آدماس شروع مرگ و واهمه س این شهر سردِ بی تپش خورشید باور ندارن اگه بیاد به شهرشون حتی خاکستر ندارن تو و شهر آدم برفیا پرنده، بی صدا شده خورشید نداره خوابشون شب که ناخدا شده