
امشب با همه غریبه ام
بیگانه ام
قهرم
درون پیله ی تنهایی ام سرگردان
اشباح سر
می پلکند
می چرخند
من به خود مشغولم
مشغولم به ترسها رنجشها و تردیدهایم
یا هر سه باهم
بگذار اشباح سرگردان
بگذرند
بچرخند
چه فرقی می کند
موسیو با کلاه و عصایش
مادمازل با فیس و افادهاش
مادام با عینک و زنبیلش
یا هر سه با هم