
حاکم آن دیار در عمارتی بزرگ با سه نفر از بزرگان نشسته بود که از رسیدن کاروان هندی باخبر شد یکی از بزرگان رو به بقیه کرد و گفت: «چرا نشسته ایم؟ » برویم و ببینیم چه خبر است
دیگری گفت: این همان کاروان هندی است که خبر آمدنش را شنیده بودم. آنها با خود فیل آورده اند.
حاکم گفت: «فیل فیل دیگر چه موجودی است؟»
یک نفر دیگر گفت: «خوب بهتر است برویم و ببینیم»