
حافظه ی آینه حد و مرز ندارد هر چیزی را میبیند، در دلاش نگه می دارد حالت قبلی من را حالت ،عریانم حالت خواب آلودم را در خود نگه میدارد. آینه میداند که من در خواب چه شکلی هستم در حالی که حتی خودم این را نمیدانم اصلا نمی خوابد. شاید او هم من را یک آینه تصوّر می کند. منتظر میماند منتظر چه؟ نمیدانم من هم خود را با زمان او هماهنگ میکنم و منتظر میمانم. روزها. هفته ها. صبح ها همدیگر را نو می کنیم، شب ها همدیگر را تماشا میکنیم .