
|تنها شعرها میدانند تنی که تب ندارد شاعر نمیشود!| این کتاب شامل بیستوهفت شعر سپید از مژده لواسانی است که از عناوین آنها میتوان به خوابهایی که ندیدهام، ماترک تمام جداییها، پیراهنی بودم برایش، تنها شاعرها میدانند و خشکسالی و دروغ اشاره کرد. در درختها فرار نمیکنند تأملات انسانی و عاشقانه با زبانی تصویری و ملموس بیان میشوند. این اشعار با بهرهگیری هنرمندانه از آرایههای ادبی نگاشته شدهاند، بااینحال بیان روان و قابلدرک دارند؛ تکتک واژهها در ارتباطی صمیمانه با مخاطب او را دعوت میکنند عشق، هویت و زندگی را از نگاهی دیگر ببیند.