
آخرین حرفها رمانی مهیج و درهمتنیده است که گیلیان مکآلیستر با تلفیق تعلیق روانی و احساسات پیچیده، خواننده را تا آخرین کلمه با خود همراه میکند. او در این اثر نشان میدهد چگونه روابط نزدیک، خاطرات و تصمیمات کوچک میتوانند در شرایط بحرانی، هویت و حقیقت آدمها را زیر سوال ببرند. در این داستان، عشق و اعتماد در کنار رمزوراز و تنش قرار میگیرند و پرسش بزرگ این است: آیا میشود کسی را که دوستش داری، در بحران بشناسی یا بفهمی واقعاً چه کسی است؟ در بلندترین روز سال، کامیلا آمادهست تا بعد از ماهها مرخصی زایمان بالاخره به زندگی کاریاش بازگردد و دختر کوچکش را برای نخستین بار به مهد کودک بسپارد. قرار است همهچیز دوباره به روال گذشته برگردد. اما صبح روزی که قرار بود برای او آغازی دوباره باشد، غیبت مرموز همسرش، لوک، و یک یادداشت عجیب از طرف او، زندگی کامیلا را برای همیشه تغییر میدهد. خبری فوری منتشر میشود: گروگانگیری در مرکز لندن، مردی مسلح سه نفر را در انباری قدیمی گروگان گرفته است. پلیس از راه می رسد و واقعیتی باورنکردنی را به کامیلا میگوید. لوک در این ماجرا درگیر است، اما نه صرفاً به عنوان گروگان... حالا همهچیز به کامیلا بستگی دارد. فقط اوست که میداند در آن یادداشت چه نوشته شده و شاید فقط او بتواند سرنخی از این ماجرای وحشتناک به دست بیاورد.