
«قلندر و قلعه» رمانی است از سید یحیی یثربی که زندگی و سرنوشت شیخ شهابالدین سهروردی، فیلسوف و عارف قرن ششم هجری را در قالب داستانی پرکشش روایت میکند. یثربی که خود پژوهشگر و استاد فلسفه اسلامیست، به جای نوشتن یک متن خشک و دانشگاهی، تلاش کرده با زبان روایت و درام، شخصیت پیچیده و اندیشهی سهروردی را به تجربهای زنده و ادبی تبدیل کند. مسیر سهروردی (انسانی شوریده، عاشق حقیقت و بیپروا که به جای تکرار حرفهای گذشتگان، در پی «نور» و تجربههای عرفانی تازه بود) از مدرسههای علوم دینی آغاز میشود اما خیلی زود به درگیری با فقیهان و عالمان رسمی میانجامد؛ کسانی که اندیشهی متفاوت او را خطرناک و بدعتآمیز میدانند. یثربی تنش میان «آزادی فکری» و «اقتدار دینی» را به محور رمان تبدیل میکند و نشان میدهد چگونه جامعهای که از عقل و تفکر سخن میگوید، در برابر اندیشمند متفاوت، صفآرایی میکند. عنوان رمان نیز استعارهای روشن دارد: «قلندر» نماد انسان آزاد و جسور است، و «قلعه» نماد قدرت، نظم، و حصاری که جامعه برای کنترل اندیشه میسازد. سهروردی میان این دو گرفتار است: روحی قلندرانه و جهانی که تحمل او را ندارد. روایت به فضای سیاسی حلب، رابطهی او با ملک ظاهر، و دشمنی علما میرسد و نهایتاً به سرنوشتی تراژیک ختم میشود: اعدام شیخ به حکم ترس، جهل و تعصب. با وجود آنکه رمان از وقایع تاریخی الهام گرفته، سبک آن کاملا روایتی، پرگفتوگو و شخصیتمحور است. یثربی تلاش نمیکند صرفاً قهرمانی اسطورهای بسازد؛ بلکه انسانی حساس، متفکر، و گاه آسیبپذیر را به تصویر میکشد که در دفاع از باورهایش تا پای جان میایستد. «قلندر و قلعه» را میتوان تلاشی برای زندهکردن فلسفهی اشراق در قالب داستان دانست؛ روایتی دربارهی آزادی، ایمان، حقیقتطلبی و بهای سنگین اندیشیدن.