
رنه زوبر ذاتاً نویسندهای داستانگوست. این ویژگی او را قادر ساخت تا آنچه را که با چشمِ بصیرت میدید، به سمع و نظر دیگران برساند. موضوع کتاب او نیز داستانی است. زوبر آنچه را که باید میگفت، فقط از دریچۀ نوشتار تمثیلی چندسطحیِ گورجیف- همه و همه چیز، ملاقات با مردمان برجسته و غیره به نگارش درنمیآورد، بلکه هرکجا لازم است با ایما و اشاره، قصهپردازی، بدیههسرایی و سکوتِ معناداری که بیش از هر کلامی حرف برای گفتن دارد، دوپهلو مینویسد. رنه زوبر میپرسد شما کی هستید آقای گورجیف؟ اما کتاب به روشنی نشان میدهد که او این پرسش را به شکلی مشابه از خود نیز میپرسد اما نمیگذارد به پاسخی دربارۀ اجداد، شجرهنامه و آشنایان گورجیف منتج شود. از منظر تمثیلی میتوان گفت که آموزۀ گورجیف نوعی گرهگشایی بوده و با کشف و آشکارسازیِ اسرار نهان ارتباطی ندارد. نوای شیپور او همچنان طنینانداز و شگونِ آن مستلزم ارزیابی بیشتر است. اما بهطور حتم میتوان گفت که او نه دست از پیکار روانی برداشت و نه شمشیرش را لحظهای به زمین نهاد.