
جهانیشدن علیرغم شتاب اولیه در عمل و نظر با موانع عدیدهای روبهرو گشته است. همانگونه که تحولات دهه? اخیر بهخوبی نشان میدهد دین عمدهترین مانع عملی بر سر راه جهانیشدن غرب است. اما چالش با این مانع صرفاً به حوزه? عمل محدود نمیشود؛ بلکه تجدد در حوزه? نظر درگیر نزاعی با همان اهمیت، اگر نگوییم بیشتر، با دین است. یکی از قلمروهایی که این نزاع به بهترین وجه در آن انعکاس یافته حوزه? نظریهپردازی در باب جهانیشدن است. اینکار ضمن ارائه? تصویری متفاوت از تاریخ پیدایی و شکلگیری نظریه? جهانیشدن، رویکرد و نحوه? مواجهه? نظریات و نظریهپردازان اصلی جهانیشدن با دین را مورد بررسی انتقادی قرار میدهد. از این طریق روشن خواهد شد که چرا در تصویر ارائهشده از جهان جهانیشده توسط غرب، دین به شکل یک مانع نمایش داده شده است و تلاش میشود به حاشیه رانده شود.