«زندگی کشف خود نیست، ساختن خود است.» این جملهی جورج برنارد شاو، نویسندهی برجستهی ایرلندی، مصداق بارز زندگی «جان ورکمن» شخصیت اصلی رمان " پسرک روزنامهفروش " اثر "اچ. دمینیک" است. این کتاب به کوشش "محمد قاضی" به فارسی ترجمه شده است. نویسنده داستان زندگی پسری باهوش، زحمتکش و یتیم را در 47 فصل و 366 صفحه روایت میکند. پسری که از دهسالگی سعی میکند بهتنهایی با روزنامهفروشی زندگی خود و مادرش را اداره کند.
جان، پسرک لاغری که موهای طلاییاش روی پیشانی افتاده، از پشت شیشهی چاپخانهی روزنامهی «نیویورکهرالد» به دستگاه چاپ زل زده و آرزو میکند صاحب یکی از آنها باشد تا از فقر و فلاکت به درآید. او به دلیل رفتارهای سنجیدهاش و تلاش برای نجات دادن جان دوستش ـ چارلی ـ و برگزاری مراسم خاکسپاری باشکوه برای او موردتوجه قرار گرفته است. «گوردن بنهت» یکی از مقتدرترین شخصیتهای جهان و صاحب یک دستگاه عظیم مطبوعاتی است که به او «سلطان روزنامهنگاری» میگویند. بنهت از شجاعت و شهامت بچهی دهسالهی روزنامهفروش خوشش میآید و از او میخواهد در چاپخانهاش مشغول به کار شود.
"اچ. دمینیک" در این کتاب قدم به قدم همراه شخصیت اصلی داستان پیش میرود و نشان میدهد جان از چهاردهسالگی با ارادهی قوی، تلاش شبانهروزی و عزم راسخ توانسته از فقر و فلاکت دوران کودکی به میلیونری مشهور در دههی دوم عمر بدل شود. او بهراحتی میتواند با آقای «پیرپونت مورگان» سلطان سرمایهگذاری، آقای «فورد» مدیر شرکت خودروسازی فورد و .. دیدار کند.
جان ورکمن پس از تعریف کردن خواب و رویای ثروتمند شدن برای مادرش، جملهای از اندروکارنگی نقل کرد که آن را سرلوحهی زندگیاش قرار داده است: «کسی که موفق شود از جایی که یک شاخهی علف بیشتر نبوده است دو شاخه برویاند، عمرش را بیهوده نگذرانده است.»